در لوئیزویل، کنتاکی، آرایشگر شارون استیونز تودهها را گرد هم میآورد تا به پدر بیوه، اد اشمیت، کمک کند تا دختر 5 سالهاش میشل را که به شدت بیمار است، پس از اینکه جامعهشان توسط یک طوفان برفی بزرگ ناشی از موج سرمای آمریکای شمالی در سال 1994 ضربه خورده است.